کاش که این جدایی ها نبود،کاش شکستن دل وجود نداشت،چی میشد عشقی وجود نداشت، کاش هر کی عاشق کسی میشد که اون فرد هم عاشقش بود، کاش عشق . . .
اه . . .
نمیدونم چی دارم میگم راستش خسته شدم از این اوضاع واحوال،چه سکوتی؟؟؟؟؟؟؟؟بچه ها از 6 صب تا 8 شب میرن مدرسه درس میخونن روزی 14 ساعت، وای بوی گنده کنکور داره خفم میکنه ببخشیدا ولی دیگه دارم بالا میارم دارم دیونه میشم از وقتی امتحانا تموم شده کوچه رو ندیدم، بچه ها عین چی دارن میخونن نه زنگی نه اس ام اسی.وای خدا کی میشه از دست این کتابای مزخرف نفس راحت بکشم.
دیگه هیچی نمیخونم البته قبلا هم چیزی نمیخوندم فقط تو این مدت استرسشو با خودم حمل کردم.
وای خدا جون دلم برای سپیده خیلی تنگ شده گرچه حتم دارم اون تازه از دست من راحت شده ولی روزی 20 بار یادش می افتم دیشب وقتی داشتم میخوابیدم یاد اوایل دوستیمون با سپیده افتادم که شب خوابیدنی بهم میگفت shab goodبه خدا جون گفتم چی میشه امشب خواب سپیده رو ببینم آخه واقعا دلتنگش شده بودم اینو گفتم و خوابیدم باورم نمیشد آرزوم بر آورده شده بود صبح که از خواب بیدار شدم انقدر خوشحال بودم که اگه میگفتن کنکور نفر اول شدی انقدر خوشحال نمیشدم.خواب دیدم زنگ شیمیه خانم نبوی داره از بروبچ درس میپرسه من پشت سپیده نشسته بودم داشتم میخوندم و طبق معمول فحش میدادم به همه اونایی که درس مزخرفی مثل شیمی رو به وجود آوردن وقتی به سپیده نگاه میکردم استرس میگرفتم چون قیافش نشون میداد مطلبو خورده.خلاصه کلام یه زنگ کامل رو خواب دیدم ازطرفی شاد بودم به خاطره دیدن سپیده از طرفی ناراحت که خدا جون چرا زنگ شیمیرو برام یادآوری کردی؟با دیدن سپیده حیاتی دوباره گرفتمولی کلا خیلی سخته اینکه کسی رو دوست داشته باشی ولی اون اهمیتی بهت نده، سخته دلبسته کسی بشی که بدونی دیگه نمیبینیش،سختر از همه اینها اینه که آخرین دیدارت به قهر و وداع تبدیل شه.البته بگم من اصولا از این بچه بازیا خوشم نمیاد قهر وآشتی برام مفهومی نداره ولی وقتی سپیده اینطوری خواست چاره ای جز انجام دادن نداشتم.ولی قهر نیستم.
سپیده، دلم تو رو میخواد چیکارش کنم خوب دله دیگه.دوست دارم.
میدونم که با من قهر نکردی
مطمئنممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.
امیدوارم یا مهندسی نفت یا صنایع و یا معماریه تهران قبول شی ،سخت افزار آزاد رو بیخیال خودم بهت یاد میدم.
je tu aime ....
نظرات شما عزیزان:
|